به گزارش خبرنگار مهر، چهار اپیزود با چهار داستان کوتاه از آسیب های اجتماعی. آسیب هایی که واقعیت دارند و زندگی را در خود گرفته اند. در هر بخش یک قرار گذاشته می شود و پیش می رود و می رسد به یک اتفاق... خوب یا بد... هرچه هست برگرفته از یک قرار است... قراری که می خواهد بگوید هیچ چیز اتفاقی نیست...
اپیزود اول؛ اسید پاشی
یک پسر... یک دختر... هر دو با صورت های نصفه نیمه... بر روی زبان هر دو این جمله می آید که «من نصف صورتم سوخته... خودم سوزوندمش... با همین دستام...» و همه این ها از یک قرار شروع شد... ابتدا با قرار بازیگری؛ سپس به قرار دوستانه در پارک رسید و بعد هم تئاتر و کافه و در نهایت هم قراری که انتظار می رفت عاشقانه پیش رود اما درست روی بام شهر به بوی سوختگی پیوند خورد. یک بطری اسید و دیگر هیچ...
اپیزود دوم؛ ازدواج
خواهر و برادری که به دنبال حل یک دغدغه هستند... دغدغه ای به نام ازدواج... خواهر دلهره بالا رفتن سن ازدواج برادر را دارد و برادر هم نگران از تنهایی بی انتها... خواهر قراری گذاشته... قرار ازدواج... او می داند یکی سن ازدواجش بالا رفته و هنوز تنها مانده و یکی هم به سن مناسبت نرسیده ازدواج کرده و همه این ها از قراری است که اگر به موقع پیوند نخورد آینده نامعلومی را رقم خواهد زد... آینده ای سؤال انگیز و پر از هیچ...
اپیزود سوم؛ قتل
دو پسر جوان ... شاید هم نوجوان... دو هم محله ای... دو رفیق و دو همراه... هردو سر توانستن و نتوانستن قرار می گذارند... قراری که از دزدی می گفت... قبلش یکی از دوستان خود را راهی محل قرار کرده بودند... «همه چیز از یه قرار شروع شد... اون قرار لعنتی»...
قرار بود شبانه به یک خانه اعیانی بزنند... خانه ای که بوی نافرجام یک ارتباط تلخ را می داد... قرار این جوانان هجوم شبانه و دست پر برگشتن بود... البته برگشتند اما نه با قراری که می خواستند که با یک جسد و دوستی که گرفتار زندان شد...
همه چیز از یه قرار شروع شد... اون قرار لعنتی... همون قراری که توانست آینده ای را تباه کند و برساند به هیچ...
اپیزود چهارم؛ دزدی و بخشش
سه نفر... یک دختر و دو مرد جوان... نگاهشان به یک انگشتر طلا... انگشتری که از نظر آنان دزدی است اما... اینکه طلای به دست آمده از هر راهی؛ را بفروشند و تقسیم کنند و به زخمی از زندگیشان بزنند... یا حقیقت را یافته و قرار درمان و نجات یک زندگی را پی بگیرند...
قرار دزدی این سه نفر به جریاناتی وصل می شد که تمامی نداشت جریاناتی از فقر و نداری گرفته تا درد بیماری... قراری که از دزدی به بخشش رسید و ذهن آنان را وصل کرد به اینکه در دست دزد نمی ماند جز هیچ...
«قراری» از جنس آسیب
«قرار» نمایشی است از گروه «پیدا» در شهرستان قروه، به نویسندگی و کارگردانی «یونس صحرارو» که به مدت یک هفته به اجرای عموم درآمد و به عنوان یکی از آثار راه یافته به جشنواره استانی کردستان انتخاب شد.
به گفته «صحرارو» این نمایش با موضوع آسیب های اجتماعی در ۴ تابلو که هرکدام به یک معضل اجتماعی اشاره می کند نگارش شده و به اجرا درآمد.
او با بیان اینکه نمایش «قرار» در قالب داستان های کوتاه که هرکدام یک اپیزود و یک داستان جدا دارند شکل گرفته گفت که محتوای نمایش باز می گردد به اینکه هر اتفاقی در زندگی می افتد براساس یک «قرار» است.
صحرارو در گفت و گو با خبرنگار مهر به عنوان نمایش اشاره کرد. «در واقع زندگی پر از قرار است... قرار آدم با آدم و آدم با خود با جامعه و با هرچیزی که به قرار می رسد و ممکن است این قرار منجر به اتفاق بد یا خوب شود.»
مطابق اظهارات او داستان همه اپیزودها از یک قرار شروع می شوند؛ یک قرار ساده که تبدیل به مشکل بزرگی می گردد و باید دانست هر اتفاقی در زندگی می افتد؛ قراری است که گذاشته شده و در واقع حتی تولد و مرگ انسان هم براساس یک قرار شکل گرفته و پیش می رود.»
«صحرارو» ایده این نمایش را از محیط اطراف و جامعه گرفته و معتقد است هر آنچه در اطراف ما می گذرد را باید بیان کرد و نشان داد.
نظر شما